من هشتمین آن هفت نفرم...

من هشتمین آن هفت نفرم...

پشت سر هر معشوقی خدا ایستاده است.

کوله بار

۲۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است


وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَٰلِکَ غَدًا.

 إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّـهُ ۚ وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَـٰذَا رَشَدًا.

و تو هرگز درباره چیزی مگو که من این کار را فردا خواهم کرد.

مگر اینکه خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردی، (جبران کن)

 و پروردگارت را به خاطر بیاور؛ و بگو:

 «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشن تر از این هدایت کند!»

And never say of anything, "Indeed, I will do that tomorrow,"

Except [when adding], "If Allah wills." And remember your Lord when you forget [it] and

 say, "Perhaps my Lord will guide me to what is nearer than this to right conduct."

سوره ی کهف- آیه ی 23و24



من هشتمین آن هفت نفرم.
۲۵ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۰۵ ۰ جای پا


وَکَذَٰلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فِیهَا ...

و این چنین ما مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق بدانند که وعده خدا (به روز معاد و زنده کردن مردگان) به حق بوده و ساعت قیامت البته بی‏هیچ شک خواهد آمد...

And similarly, We caused them to be found that they [who found them] would know that the promise of Allah is truth and that of the Hour there is no doubt. 

سوره ی کهف- آیه ی 21



من هشتمین آن هفت نفرم.
۲۵ خرداد ۹۳ ، ۰۳:۳۳ ۰ جای پا


وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ ۚ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ ۖ 

وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ ۚ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا.

و آن‌ها را بیدار پنداری و حال آن‌که در خوابند و ما (برای رفع خستگی)

 آنان را به پهلوی راست و چپ می‏گردانیدیم و سگ آن‌ها دو دست بر در آن غار گسترده داشت،

و اگر بر حال ایشان مطلع شدی از آن‌ها گریختی و از هیبت و عظمت آنان بسیار هراسان گردیدی.

And you would think them awake, while they were asleep. 

And We turned them to the right and to the left, while their dog stretched his forelegs at the entrance.

 If you had looked at them, you would have turned from them in flight and been filled by them with terror.

سوره ی کهف- آیه ی 18



من هشتمین آن هفت نفرم.
۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۲۲ ۰ جای پا


...  ذَٰلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّـهِ ۗ مَن یَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُّرْشِدًا .

... این حکایت جوانمردان کهف یکی از آیات الهی است،

هر کس را خدا راهنمایی کند او به حقیقت هدایت یافته 

و هر که را در گمراهی واگذارد دیگر هرگز برای چنین کس هیچ یار راهنمایی نخواهی یافت. 

... That was from the signs of Allah.

 He whom Allah guides is the [rightly] guided,

 but he whom He leaves astray - never will you find for him a protecting guide.

سوره ی کهف- آیه ی 17


من هشتمین آن هفت نفرم.
۲۴ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۱۵ ۰ جای پا


إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا .

فَضَرَبْنَا عَلَىٰ آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا .

ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصَىٰ لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا .

نَّحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ ۚ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى.

زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند:

 «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!»

ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زدیم، و سالها در خواب فرو رفتند.

سپس آنان را برانگیختیم تا بدانیم (و این امر آشکار گردد که) کدام یک از آن دو گروه، مدّت خواب خود را بهتر حساب کرده‌اند.

ما داستان آنان را بحق برای تو بازگو می‌کنیم؛ آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم.

[Mention] when the youths retreated to the cave and said,

 "Our Lord, grant us from Yourself mercy and prepare for us from our affair right guidance."

So We cast [a cover of sleep] over their ears within the cave for a number of years.

Then We awakened them that We might show which of

 the two factions was most precise in calculating what [extent] they had remained in time.

It is We who relate to you, [O Muhammad], their story in truth.

 Indeed, they were youths who believed in their Lord, and We increased them in guidance.

سوره ی کهف- آیات 10 تا 13



من هشتمین آن هفت نفرم.
۲۳ خرداد ۹۳ ، ۰۵:۱۳ ۰ جای پا


وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَیْهَا صَعِیدًا جُرُزًا.

و ما آن‌چه را زیور زمین گردانیدیم باز همه را به دست ویرانی و فنا می‏دهیم و زمین را دشتی خشک و بی‏ گیاه خواهیم ساخت.

And indeed, We will make that which is upon it [into] a barren ground.

سوره ی کهف- آیه ی 8



من هشتمین آن هفت نفرم.
۲۳ خرداد ۹۳ ، ۰۴:۳۱ ۰ جای پا


إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً ...

ما آن‌چه را که در زمین جلوه ‏گر است زینت و آرایش ملک زمین قرار دادیم...

Indeed, We have made that which is on the earth adornment for...



... لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا.

...  تا مردم را امتحان کنیم که کدام یک عملشان نیکوتر خواهد بود.

... it that We may test them [as to] which of them is best in deed.

سوره کهف- آیه ی 7



من هشتمین آن هفت نفرم.
۲۲ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۵۶ ۰ جای پا


سگ اصحاب کهف از غار بیرون آمد تا تجربه شگفتش را با مردمان در میان بگذارد.

می خواست بگوید که چگونه سگی می تواند مردم شود! اما او نمی دانست که مردمان به سگان گوش نمی دهند، حتی اگر به زبان آدمیان صحبت کنند.

سگ اصحاب کهف، زبان به سخن باز کرد اما پیش از آنکه چیزی بگوید، سنگش زدند و چوبش زدند، رنجور و زخمی اش کردند.

سگ اصحاب کهف گریست و گفت: من هشتمین آن هفت نفرم. با من این گونه نکنید... آیا کتاب خدا را نخوانده اید؟... آیا نمی دانید پروردگار از من چگونه به نیکی یاد می کند؟

هزار سال پیش از این خوی سگی ام را کشتم و پلیدی ام را شستم، امروز از غار بیرون آمدم که بگویم چگونه سگی می تواند به آدمی بدل شود، اما دیدم که چگونه آدمی بدل به دام و دد شده است.

دست هایی از خشم و خشونت دارید، می درید و می کشید. دندان تیز کرده اید و جهان را پاره پاره می کنید. این سگ که آن همه از او نفرت دارید، نام من است اما خوی شماست!

سگ اصحاب کهف گفت: آمده بودم از تغییر برایتان بگویم. از تبدیل، از ماجرای رشد و از فراتر رفتن. اما می بینم که شما از تبدیل، تنها فروتر رفتن را بلدید، سقوط و مسخ را.

با چشم های اعتیاد به جهان نگاه می کنید و با پیش داوری زندگی. چرا اجازه نمی دهید تا کسی پلیدی اش را پاک کند و نجاستش را تطهیر.

چرا نیاموخته اید، نیاموخته اید که به دیگری گوش دهید. شاید دیگری سگی باشد، اما حقیقت را گاهی از زبان سگی نیز می توان شنید!

سگ اصحاب کهف به غارش بازگشت و پیش خدا گریست و از خدا خواست تا او را دوباره به خواب ببرد.

خدا نوازشش کرد و سگ اصحاب کهف برای ابد به خواب رفت...

 عرفان نظرآهاری



من هشتمین آن هفت نفرم.
۲۱ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۵ ۲ جای پا



من هشتمین آن هفت نفرم.
۲۱ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۷ ۰ جای پا


الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِی أَنزَلَ عَلَىٰ عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجًا.

ستایش و سپاس مخصوص خداست که بر بنده خاص خود

(محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم)

 این کتاب بزرگ (قرآن) را نازل کرد و در آن هیچ نقص و کژی ننهاد.

[All] praise is [due] to Allah, who has sent down upon His Servant the Book and has not made therein any deviance.
سوره ی کهف- آیه ی 1



من هشتمین آن هفت نفرم.
۲۱ خرداد ۹۳ ، ۰۳:۳۵ ۷ جای پا